سلامت نیوز: داوطلبان جمعیت- که سال 1378 کمتر از انگشتان دو دست بودند - به شناسایی خانواده های محروم می رفتند. محله به محله و کوچه به کوچه و منزل به منزل، همدل و همسخن می شدند با اقشار از یاد رفته اجتماع و نیّتشان این بود که در درجه اول صدای مظلومیت آنان را به گوش مردم برسانند.کوچه گردان عاشق با توزیع 50 کیسه غذا که با پول های توجیبی خود و کمک چند تن از اساتید تهیه کرده بودند، کار خود را آغاز کردند. آن ها از پخش این کیسه ها خوشحال نبودند و هنوز هم پس از 16 سال، خرسند نیستند که باید خانواده هایی باشند که شش ماه یا یک سال از آخرین باری که تکه مرغی خورده اند گذشته باشد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از عصرایران، داوطلبان جمعیت- که سال 1378 کمتر از انگشتان دو دست بودند - به شناسایی خانواده های محروم می رفتند. محله به محله و کوچه به کوچه و منزل به منزل، همدل و همسخن می شدند با اقشار از یاد رفته اجتماع و نیّتشان این بود که در درجه اول صدای مظلومیت آنان را به گوش مردم برسانند.
بالاشهر و پایین شهر دو مفهوم اساسی در جامعه شناسی زبان عامیانه شهری است. دو مفهوم بسیار عمیق که تضادهای دو طبقه اجتماعی را آشکار می سازد. از بُن مایه های مکاتب و مانیفست های سیاسی گرفته تا محتوای اصیل ادیان و حتی ریشه های روابط روزمره و پیش پاافتاده میان انسان ها، می توان حضور پررنگ این جغرافیای بالا و پایین شهر را احساس کرد. جغرافیایی که نسبت چندانی هم با موقعیت استقرار یک منطقه روی نقشه ندارد.
ممکن است یک محله بالاشهری، در نقطه ای جنوبی یا غربی یا شرقی شهر واقع باشد. آن چه «بالا» را از «پایین» جدا می کند، مرز دیگر و معیارهای دیگری است. مردی از جنوب داغ و کویریِ ایران می تواند در مدتی کوتاه خود را به شمال سرسبز و خوش و آب و هوا برساند. این گونه مرزهای جغرافیایی به سادگی با سفر در هم می شکند. اما مرز میان بالاشهر و پایین شهر چه بسا غیرقابل گذر به نظر آید.
به عبارتی بالاشهری از پایین شهری خبر ندارد و تخاصم از اینجا آغاز می شود، از عدم ارتباط، از عدم فهم و از فقدان تناسب میان دو نوع زندگی. مرز میان پایین و بالا، پیش از هر چیز، مرز میان سیر و گرسنه است. سواره از پیاده خبر ندارد و سیر از گرسنه. هر چه بیشتر تلاش کنی از دنیای این برای آن بگویی کمتر موفق می شوی.
بالاشهری حوصله شنیدن از غصه ها و مصائب را ندارد؛ چه خوشی اش رنگ می بازد و حالش گرفته می شود. گاه در سکوت و گاه با بذل اسکناس هایش از این وادی هولناک پرش می کند و می گذرد. برخی اوقات نیز می کوشد پای تعابیر سیاسی و سواستفاده های جاه طلبان و قدرت طلبان از فقرا را به میان کشد.
در این میان تنها ابزار ارتباط میان مردم، اخبار است. شنیدن و خواندن و دیدنی که هرگز به لمس مستقیم و درک بی واسطه رنجهای پایین شهری ها منجر نمی شود، چون فاقد «حضور انسانی» است. فقدان ارتباط دوسویهی بیپیرایه و صمیمی، دیوار بلند غریبگی را بلندتر می سازد و نتیجه این است که نجاتِ گرسنگان و فقرا ، همواره در انتهای فهرست اولویت های شهروندان طبقات متوسط و مرفه یک جامعه قرار می گیرد.
ناله سوزناک کودکی گرسنه را هیچ کس نمی تواند تحمل کند. ناله ای از پس ده روز گرسنگی شدید. شکنجه ای غیرقابل تصور برای جسمی نحیف و نزار. هیچ کس نمی تواند چهره در هم شکسته مادری را تصور کند که دیگر حتی قندی در خانه ندارد که آب قندی برای تسکین درد گرسنگی فرزندش تهیه کند. هیچ کس نمی تواند تصویر پدر خانواده ای را که از کارافتاده شده و با اندوه در فرزندان نیمه جان و با حقارت در خویش می نگرد، تحمل کند.
پس علت بی تفاوتی نسبت به مسئله بغرنج گرسنگی در جامعه ما چیست؟! چنان که گفته شد به نظر می رسد تنها یک عامل اساسی در میان است : عدم ارتباط ! ما همدیگر را نمی بینیم. از همسایه های هم بی خبریم و اخبار رسانه ها تنها رشته اتصال دارا و ندار و بالاشهری و پایین شهری است.
شانزده سال پیش عده ای جوان دانشجو برای برهم زدن این قاعده ، طرحی آغاز کردند که امروز یکی از فراگیرترین حرکت های اجتماعی علیه فقر در کشور است. نمونه و الگویی که برگزیدند مردی بود که راه و رسم وصل عاشقانه جنوب و شمال شهر را بلد بود. مردی که از ثروت بی بهره نبود، اما کاخ نشینی نکرد و ترجیح داد با فقرا همنشین گردد و بر حصیر و بر خاک با آنان بنشیند و سر و سرپناهشان باشد.
بازخوانی دوباره آیین کوچه گردی عاشقانه ی مولا علی(ع) ، ذهن این جوانان را به خود مشغول داشته بود. آنان مصمم شدند در دورانی که بالا و پایین شهر از هم فاصله های نجومی گرفته بود، چون مولایشان کیسه ای غذا بر دوش کشند و عازم کوچه های فقر و فاجعه گردند. تا ناله های کودکان گرسنه را بشنوند، تا پدران و مادران قامت خمیده زیر بار فقر و اعتیاد را بی واسطه درک کنند و از خواب و استراحت و لذت هایی که در جوارش، درد و مرگ همنوعانشان جاری است، هجرت کنند. اینان جوانان جمعیت دانشجویی – مردمی امام علی(ع) بودند و نام آیین شب های قدرشان که به تأسی از پدر تمام یتیمان و بی پناهان عالم برپا کرده بودند، « آیین کوچه گردان عاشق» بود.
داوطلبان جمعیت- که سال 1378 کمتر از انگشتان دو دست بودند - به شناسایی خانواده های محروم می رفتند. محله به محله و کوچه به کوچه و منزل به منزل، همدل و همسخن می شدند با اقشار از یاد رفته اجتماع و نیّتشان این بود که در درجه اول صدای مظلومیت آنان را به گوش مردم برسانند.
در واقع با دیدن و در آغوش گرفتن صدها خانواده دردمند، کوچه گردهای عاشق سرشار از پرسش های تلخ می شدند؛ پرسش هایی که از هیچ سویی پاسخ و توجیهی برایشان نبود. آنان می پرسیدند وقتی دین می گوید روزه داری برای کودکان و برای بیماران – اگر ضرر جانی داشته باشد - ضروری نیست، چه ضرورتی دارد کودکان بی شماری در پایین شهرهای از یاد رفته ما، نه فقط در ماه رمضان، بلکه در تمام سال در آتش گرسنگی بسوزند؟!! آن هم نه گرسنگی ِ روزه به عنوان عبادتی سازنده، بلکه گرسنگی ناشی از فقری خورد کننده؛ که اگر گرسنگیِ روزه ابزاری برای نزدیکی به حق است، این گرسنگی تحمیلی، ابزار ابلیس برای تخریب ایمان یک اجتماع است؛ گرسنگی و فقری که پیامدش فروپاشی فرهنگی است و پیامبر درباره اش می فرماید: «وقتی فقر از یک در آید، ایمان از در دیگر می گریزد» و مولا علی چنان نگران آتش سوزان این گرسنگی بر خرمن زندگی کودکان است، که در بستر شهادت در آخرین وصیت خویش، سفارش موکد می کند: « خدا را خدا را درباره یتیمان! مباد گاه سیر و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد».
کوچه گردان عاشق با توزیع 50 کیسه غذا که با پول های توجیبی خود و کمک چند تن از اساتید تهیه کرده بودند، کار خود را آغاز کردند. آن ها از پخش این کیسه ها خوشحال نبودند و هنوز هم پس از 16 سال، خرسند نیستند که باید خانواده هایی باشند که شش ماه یا یک سال از آخرین باری که تکه مرغی خورده اند گذشته باشد.
چرا باید خانواده ای که سرپرستش سال هاست از خانه رفته و در جوی آب و خرابه ها به مصرف مواد مشغول است، بدون هر گونه حمایت موثری به حال خود رها شده باشد؟ هر کیسه، علامت رنجی است بر دوش هر یک از اعضای جمعیت امام علی و پرسشی تلخ از خود و همه : آیا این مسئله قرار نیست روزی حل شود؟! آیا قرار نیست بالاخره بحران گرسنگی در ایران و در دنیای ما به تاریخ بپیوندد؟! آیا این دنیا به شنیدن صدای ضجه های دردناک فرزندانش اعتیاد پیدا کرده است؟ اگر نه، پس چرا قدمی به اصلاح برداشته نمی شود؟!!!
آیین کوچه گردان عاشق امسال نیز برگزار می گردد. هزاران نفر در در اغلب استان های کشور مشغول شناسایی خانواده های محروم هستند. کمک های مردمی یگانه روش تأمین این کیسه های غذایی است و اعضای جمعیت تأکید دارند که توزیع این کیسه ها در شب های ماه رمضان، نسخه ای برای بهبود بیماریِ فقر و گرسنگی نیست و تنها و تنها تلنگری است برای ترک غفلت؛ غفلت نسبت به همنوع و هموطنی که زیر شلاق گرسنگی و هجوم فقر، ذره ذره نابود می شود. غفلتی که گویا در اجتماع ما به سادگی و به وفور قسمت می شود. جمعیت امام علی(ع) اعتقاد دارد اگر غفلت و بی تفاوتی از فهرست عادات روزمره مان حذف شود، امید روشن و عزم محکمی پدید می آید برای رفع فقری که آبروی تمدن و فرهنگمان را نشانه رفته است.
هموطنان عزیز برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه حضور در برنامه توزیع کیسه ها و همچنین چگونگی مشارکت مادی(کمک های نقدی و غیرنقدی) در این قدیمی ترین طرح جمعیت امام علی(ع) می توانند به سایت http://kuchegardan.sosapoverty.org/ مراجعه کنند یا با تلفن روابط عمومی جمعیت امام علی(ع) 88930816 - 021 تماس حاصل فرمایند.
لینک منبع و پست : عکس/«کوچه گردان عاشق» تکرار سنت مولا علی
http://www.salamatnews.com/news/153738/عکس-«کوچه-گردان-عاشق»-تکرار-سنت-مولا-علی-
- ۰ نظر
- ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۲